*محمد مهدی نازنینم**محمد مهدی نازنینم*، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره
پسرم ازنظرتاریخ قمریپسرم ازنظرتاریخ قمری، تا این لحظه: 13 سال و 25 روز سن داره

تمومه زندگیم محمد مهدی

دوستت دارم برای همیشه.

ای قبله گاه عشق من... ای نازنین ترینم... بی توزیستن برای من ممکن نیست... کاش میتوانستم ازچشمهای توسیراب شوم... ای خورشید سرزمین عاشقی من... دلبندم دوستت دارم برای همیشه.       ...
20 فروردين 1394

عشقمی ، دوستت دارم.

فرزندم ، نورچشمم ، پاره تنم... توآمدی با لبخند شیرینت،باگرمای دلپذیرت،بانگاه بی نظیرت. چگونه برایت از شادیم بگویم؟ ازشوق دیدارت...از لحظه تولدت... توآمدی و به زندگیمان رنگ تازه ای دادی...چونان رنگ گلهای بهشتی با عطری دلاویز     وبه غایت مدهوش کننده... عظمت پروردگار رادرظرایف وجوددوست داشتنی ات می جوییم وخداراباتمام ذرات   وجودمان می ستاییم...       الهی.... به خواب فرشته کوچک من آسایش! به بیداریش عافیت! به عشقش ثبات ! به مهرش تداوم! وبه عمرش برکت جاودان عطا کن ! شکرانه اش با من.   قربون دستای کوچیکت ...
20 فروردين 1394

محمدمهدی جون اسپایدرمامانی و بابایی

                     نفسم : محمد مهدی جونم روزها دارن از پی هم میگذرن و تو به لطف خدای مهربون روز به روز بزرگتر و شیرین تر میشی.زندگی چقد با بودن تو زیباست, تموم دنیا قشنگه. وقتی به چشمای قشنگت نگاه میکنم دلم ضعف میره, روزی هزاران بار خدارو شکر میکنم, که تو هستی. وقتی لبهای زیباتو به خنده باز میکنی دلم میخواد برات بمیرم. مهربونم خدا مارو خیلی دوست داشت که گل قشنگی مثل تو رو بهمون هدیه داد. بازم میگم : خدایا شکر   ...
19 فروردين 1394

تو بخند تا من برات بمیرم.

هرچیزی در این جهان به دردی میخورد ! من به این درد میخورم که شبها رصد کنم ، کوچکترین حرکات تو را در خواب ،  غلتیدنت ، در موج ملافه ها ، زمزمه های زیر لبت ، و تکان خوردن آرام مردمکانت را ....... تا از ابریشم مژه هایت شعر ببافم تا صبح ....... تو هم با اولین لبخند صبحگاهی ات به درد درمان تمام دردهای من میخوری !            ...
15 فروردين 1394