*محمد مهدی نازنینم**محمد مهدی نازنینم*، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره
پسرم ازنظرتاریخ قمریپسرم ازنظرتاریخ قمری، تا این لحظه: 13 سال و 23 روز سن داره

تمومه زندگیم محمد مهدی

8 روز تا تولد هستی من

  محمد مهدی جونم   این روزها ... گاهی صد بار دست های کوچولوتو می گیرم و نگاه می کنم . به  ناخن هات ، بند های انگشتات و به پوستت نگاه میکنم و می بوسمشون  ...     انگار خدا را در مشت های تو پیدا کرده ام . به چشم هایت بوسه می زنم  . به لبانت چشم میدوزم   و به  مروارید های سفیدی که  مهمان دهانت هستند .     با تو بازی می کنم و در آغوش می فشارمت  .     « آرام درگوشت میگویم  می دانی چرا خدا تو رو به من داد ؟     برای این که روزی هزار بار ازاو تشکر کنم  ...» &n...
4 ارديبهشت 1394

11 روز تا تولد نفسم

ای قبله گاه عشق من ...   ای نازنین ترینم ...   بی توزیستن برای من ممکن نیست ...   کاش میتوانستم ازچشمهای توسیراب شوم ...   ای خورشید سرزمین عاشقی من ...   دلبندم   دوستت دارم برای همیشه           ...
31 فروردين 1394

12 روز تا میلاد پسر نازم

        توبزرگ میشوی و بزرگتر.... ومن هر روز دلتنگ روزهای کودکی ات میشوم روزهای نوزادی . روزهایی که به غیر از آغوش  ماْوایی نداشتی . دلتنگ روزهایی هستم که به سرعت سپری شد . خیلی زود گذشت. روزی که خدا فرشته ای را به من هدیه داد تا زین پس نگهدار او باشم . امانتدار خدا هستم تا از تو پاسداری کنم .   ازتو و زیباییهایت. مبارک باشد چهارمین سال میلادت ....   هرروز که میگذرد عشق من به تو صد چندان میشود سه سال و ده ماه و پنج روز از آمدنت میگذرد، تو بزرگ میشوی و من هر روز که میگذرد ...
31 فروردين 1394

وجودت انگیزه است برای بودن

تکثیر تو در هر ثانیه از زندگیم  یعنی  :   قشنگ ترین تکراری که هیچ وقت تکراری نمی شود !     13 رجب ، سالروز میلاد محمد مهدی گلمونه ، از همین امروز شمارش   معکوس تا تولد چهار سالگی یکی یه دونه ی ما شروع میشه.   آقابزرگ کوچولوی ما :   پیشاپیش تولدت مبارک.       ...
31 فروردين 1394

عشق من ، ماه زیبای تولدت مبارک.

پلک جهان می پرید دلش گواهی میداد اتفاقی می افتد اتفاقی می افتد و فرشته ای از آسمان فرود خواهد آمد .     تو کنارم باشی ..... من عمیق تر نفس می کشم تا تمام عطرت سهم من باشد تو کنار من باشی ... حال من خوب است خیلی خوب     باید عاشق شد عاشق همان لحظه های قد کشیدنت و هرروز بزرگ تر شدنت عاشق دستان مهربانی که با بخشیدنت به زندگی ام نگرانی آمدن پاییز و زمستان و طوفان را از یادم برده است عاشق گرمای تنت آن زمان که کودکانه در آغوشم جای می گیری وصف ناپذیر است زم...
31 فروردين 1394