8 روز تا تولد هستی من
محمد مهدی جونم
این روزها ... گاهی صد بار دست های کوچولوتو می گیرم و نگاه می کنم . به
ناخن هات ، بند های انگشتات و به پوستت نگاه میکنم و می بوسمشون ...
انگار خدا را در مشت های تو پیدا کرده ام . به چشم هایت بوسه می زنم .به لبانت چشم میدوزم
و به مروارید های سفیدی که مهمان دهانت هستند .
با تو بازی می کنم و در آغوش می فشارمت .
«آرام درگوشت میگویم می دانی چرا خدا تو رو به من داد ؟
برای این که روزی هزار بار ازاو تشکر کنم ...»
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی