پسرک خوش قولم
پسرک خوش قولم سلام
امروز تو یه کاری کردی که خیلی بهت امیدوار شدم.
گیر داده بودی به یه ماشین خیلی ساده و به درد نخور که برات بخرم و منم راضی نبودم چون میدونستم دو دقیقه ای میخواد خراب بشه ، ولی از بس که تو اصرار کردی و گفتی من اینو میخوام ، منم گفتم به یه شرطی برات میخرم که بیای ببرمت حموم
تو هم سریع قبول کردی و من داشتم از تعجب شاخ در میاوردم چون تو از حموم خیلی بدت میاد و به همین راحتی نمیشه ببریمت حموم
خلاصه ماشینو باز کردی و اومدی بازی کنی ولی همون لحظه اول ماشینو گذاشتی کنار و یه دفعه متوجه شدیم بدو بدو رفتی حموم
هممون تعجب کردیم . وقتی ازت پرسیدم تو که از حموم میترسی برای چی اومدی حموم ؟!
جوابی دادی که منو به آینده ات امیدوار کرد.
گفتی : آخه تو گفته بودی به شرطی ماشینو میدم که بری حموم منم ماشینو باز کردم دیدم به دردم نمیخوره اومدم حموم .
قربون پسر خوش قول و با فهمم بشم.
به قول خاله لیلات ، درس خوبی به ما دادی عزیزم.
اینم چند تا عکس از حموم امروزت که با علاقه ی خودت رفتی
تو حموم گشنه شدی و گفتی پیتزای منو بیارید تو حموم بخورم.
اینجا میگی مگه حموم جای عکس گرفتنه ، دوربین خراب میشه ها،
قربون پسر با فهم و باشعورم بشم.
اینجاهم میگی وای از دست شما چقدر ازم عکس میگیرید.
اینجا هم به قول خودت نی نی گاو شدی و میخوای بخوابی.